
کدام موفقتر است: خانواده سنتی یا خانواده مدرن؟
traditional-family-and-modern-family
در این مطلب در مورد ویژگیهای خانوادههای سنتی و خانوادههای مدرن صحبت میکنیم.
4.14
میلاد شکیب
10222
کدام موفقتر است: خانواده سنتی یا خانواده مدرن؟

Vidoal

خانواده یکی از اساسیترین و مهمترین نهادهای بنیاد نظام آفرینش است. خانواده بهعنوان یک نهاد مهم اجتماعی بیشترین تاثیر را بر جامعه دارد. بیشتر تغییر و تحولات اجتماعی از خانه و خانواده شروع میشود و دامنه آن به اجتماع کشیده میشود. خانواده نیز مانند سایر ارکان اجتماعی و زیستی طی سالیان دستخوش تحولات و دگرگونیهای زیادی شده است. برخی این تعییرات را گذر از مرحله خانواده سنتی به خانواده مدرن تعبیر میکنند.
آنچه مسلم است هر نوع تغییر و تحولی قطعا میتواند جنبههای مثبت و منفی با خود به همراه داشته باشد از این رو برای برآورد مثبت یا منفی بودن این تغییرات باید ویژگیهای مثبت را در یک کفه ترازو قرار داد و ویژگیهای منفی را در کفه دیگر و با توزین این دو و ارزیابی دقیق درباره کارکرد آنها تصمیمگیری کرد. نظام خانواده در سراسر دنیا در حال تغییر است. آنچه که ما چند سال قبل به عنوان خانواده در ذهن داشتهایم، امروزه متحول شده است. بعضی این تغییرات ساختاری را به پیشرفت تکنولوژی و تحولات در حوزههای اقتصادی نسبت میدهند و برخی هم متعتقدند فرهنگ جوامع انسانی در حال تکامل است.
خانوادههای سنتی و خانوادههای مدرن
مفهوم خانواده طی چند دهه اخیر به طور کلی تغییر کرده است. در خانواده سنتی پدر و مادر، بچهها را تربیت میکردند و بچهها در آغوش خانواده ازدواج میکردند، صاحب فرزند میشدند و پدربزرگ و مادربزرگ به همراه والدین جوان همه با هم در تربیت فرزندان دخیل بودند. گاهی چند نسل از یک خانواده در کنار هم و در یک منزل مسکونی زندگی میکردند. خاله، عمه، دایی و عمو و به طور کلی بستگان و اقوام نقش پررنگی در زندگی فرزندان داشتند و تعاملات بین عشیرهای و قومی مستحکم بود. اما مفهوم خانواده امروزه تغییر کرده است؛ خانواده مدرن امروزی شامل پدر و مادر، یک یا دو فرزند است که عموما نقش خواهری و برادری به دلیل نظام تکفرزندی از بین رفته و فرزندان نیز به محض رسیدن به سن بلوغ به بهانه ادامه تحصیل، یافتن شغل مناسب و استقلال فردی خانواده را ترک میکنند.
انتشارات OECD کتابی را به نام «آینده خانوادهها در سال ۲۰۳۰ میلادی» منتشر کرده که به طور مفصل به تبیین و تشریح تغییرات خانواده سنتی به خانواده مدرن میپردازد. نویسنده در این کتاب از هر دو خانواده سنتی و مدرن چند نمونه کلیشهای و بارز را جدا میکند و تفاوتهای آنها را بیان میکند. در این کتاب خانوادههای زیادی از جوامع و فرهنگهای مختلف مثال زده میشوند. بهعنوان نمونه خانواده سنتی چین را با خانواده مدرن و امروزی مقایسه میکند. خانواده سنتی چین در گذشته در کنار هم و با هم روی یک مزرعه کار میکردند. هر یک از اعضا سهمی از زمین داشت و بعد از به سن بلوغ رسیدن اجازه برداشت از سهم تعیین شده را داشت. منتها برای جلوگیری از اشتقاق خانواده، پسر ارشد خانواده مسئولیت و سرپرستی بر زمین و سایر امور خانواده را بر عهده داشت. با توجه به گستردگی خانواده در چنین جامعهای گاهی اختلاف نظرات شدید پیش میآمد که مسئول رسیدگی و حل و فصل آنها بزرگترین فرد ذکور خانواده بود.
عمدتا بزرگترین عضو مرد خانواده تمام تصمیمگیریهای خانواده را بر عهده داشت و مسئول حل و فصل مشکلات بود. این نوع سبک مدیریتی آزادی عمل و ابراز عقیده را از افراد خانواده سلب میکرد. در خانواده مدرن و امروز چین خانواده از جمعگرایی به فردگرایی گرایش پیدا کرده است. افراد خانواده به طور مستقل عمل میکنند و مردسالاری و حضور یک فرد قدرتمند در راس هرم خانواده دیگر کارکرد خود را از دست داده است. در خانواده سنتی هرم قدرت وجود داشت و امروزه برابری قدرت حکمفرماست. این روندی است که تقریبا در تمام جوامع و فرهنگها با درجات مختلف قابل مشاهده است.
این تغییرات فقط مختص عرصه قدرتمداری در خانواده نمیشود. در موضوع ازدواج نیز تفاوتهای بارزی قابل مشاهده است. در گذشته در اکثر فرهنگها پدر و مادر و بزرگترهای فامیل در پیدا کردن زوج برای فرد بالغ و جوان خانواده تصمیمگیری میکردند اما امروزه در خانوادههای مدرن، این فرزنداناند که مستقیما و بدون در نظر گرفتن نظرات والدین، همسریابی میکنند. در خانوادههای سنتی نگاه به ازدواج یک امر طبیعی و غریزی بود که فرد لزوما برای بقای نسل و داشتن نیروی کار باید تن به ازدواج میداد اما در خانوادههای مدرن، ازدواج دیگر یک فریضه محسوب نمیشود بلکه یک قرارداد و رابطه عاطفی است که برخلاف گذشته در هر زمان و با اراده هر کدام از افراد قابل فسخ است. حتی در این حوزه میتوان به افزایش سن ازدواج نیز اشاره کرد.
در خانوادههای سنتی فرد به محض رسیدن به سن بلوغ باید ازدواج میکرد اما امروزه افراد در سنین میانسالی ازدواج میکنند و حتی گاهی اصلا تن به ازدواج نمیدهند که برخی جامعهشناسان علت این امر را تغییر در نوع رابطه زن و مرد میدانند. نگرش افراد به فرزندآوری و مسئله باروری هم تا حدود زیادی تغییر کرده است؛ در گذشته داشتن فرزندان زیاد نشانه سلامت و سعادت بود و امروزه حتی دیگر نظام تکفرزندی نیز بهتدریج دارد جای خود را به نظام بیفرزندی میدهد. در برخی جوامع ازدواج افراد همجنسگرا رسمی و قانونی قلمداد میشود و بدین ترتیب پروسه فرزندآوری تا حدود زیادی کمکارکرد شده است.
قرار گرفتن سنت در مقابل مدرنیته موضوع جدیدی نیست و تقریبا در هر حوزهای از زندگی این مسئله قابل پیگیری است. با توجه به معایب و فواید هر دو نظام خانوادگی هرگز نمیتوان به جرات گفت که کدام خانواده موفقتر و کدام بنیان قویتر بوده است. گرچه پژوهشها نشان میدهد که خانوادههای سنتی بنیان استوارتری داشتند و دوام پیوندهای خانوادگی در این گونه خانوادهها بیشتر است اما از طرفی در خانوادههای سنتی حق ابراز عقیده و تصمیمگیری مستقل از افراد سلب میشد که این خود نوعی بیعدالتی محسوب میشود. ضمن آن که در خانوادههای سنتی مردسالاری و مردمحوری حاکم بوده که بدین ترتیب خیلیوقتها در حق زنان اجحاف میشده است. مسئله حضور زیر چتر خانواده و برخورداری از حمایتهای همهجانبه در خانوادههای سنتی و فردگرایی و دور شدن افراد خانواده از یکدیگر در خانوادههای مدرن هم موضوعی است که نباید از آن غافل شد. در انتها باید اشاره کرد که در خانوادههای سنتی احترام به بزرگترها به عنوان رکن اصلی خانواده و محبت به کوچکترها نیز بیشتر از خانوادههای مدرن رواج داشته است. روی هم رفته به نظر میرسد تلفیق اصول سنتی با فواید زندگی خانوادگی مدرن میتواند هر خانوادهای را به سعادت و شادکامی نزدیک کند.
منابع: ukessays/ admc/ essayforum/ exampleessays
پیشنهاد میکنیم مطالب و ویدئوهای زیر نیز مشاهده کنید:
بررسی زندگی و مرگ (ویدئو)
سوالاتی که باید پاسخ دهید تا مسیر درست زندگی را پیدا کنید (مطلب)
۳ باور غلط که شما را از یک زندگی اصیل دور میکند (مطلب)
فرزندآوری و ارتباط آن با کیفیت زندگی زناشویی (مطلب)
چرا عشق می ورزیم؟ (ویدئو)
آنچه مسلم است هر نوع تغییر و تحولی قطعا میتواند جنبههای مثبت و منفی با خود به همراه داشته باشد از این رو برای برآورد مثبت یا منفی بودن این تغییرات باید ویژگیهای مثبت را در یک کفه ترازو قرار داد و ویژگیهای منفی را در کفه دیگر و با توزین این دو و ارزیابی دقیق درباره کارکرد آنها تصمیمگیری کرد. نظام خانواده در سراسر دنیا در حال تغییر است. آنچه که ما چند سال قبل به عنوان خانواده در ذهن داشتهایم، امروزه متحول شده است. بعضی این تغییرات ساختاری را به پیشرفت تکنولوژی و تحولات در حوزههای اقتصادی نسبت میدهند و برخی هم متعتقدند فرهنگ جوامع انسانی در حال تکامل است.
خانوادههای سنتی و خانوادههای مدرن
مفهوم خانواده طی چند دهه اخیر به طور کلی تغییر کرده است. در خانواده سنتی پدر و مادر، بچهها را تربیت میکردند و بچهها در آغوش خانواده ازدواج میکردند، صاحب فرزند میشدند و پدربزرگ و مادربزرگ به همراه والدین جوان همه با هم در تربیت فرزندان دخیل بودند. گاهی چند نسل از یک خانواده در کنار هم و در یک منزل مسکونی زندگی میکردند. خاله، عمه، دایی و عمو و به طور کلی بستگان و اقوام نقش پررنگی در زندگی فرزندان داشتند و تعاملات بین عشیرهای و قومی مستحکم بود. اما مفهوم خانواده امروزه تغییر کرده است؛ خانواده مدرن امروزی شامل پدر و مادر، یک یا دو فرزند است که عموما نقش خواهری و برادری به دلیل نظام تکفرزندی از بین رفته و فرزندان نیز به محض رسیدن به سن بلوغ به بهانه ادامه تحصیل، یافتن شغل مناسب و استقلال فردی خانواده را ترک میکنند.

انتشارات OECD کتابی را به نام «آینده خانوادهها در سال ۲۰۳۰ میلادی» منتشر کرده که به طور مفصل به تبیین و تشریح تغییرات خانواده سنتی به خانواده مدرن میپردازد. نویسنده در این کتاب از هر دو خانواده سنتی و مدرن چند نمونه کلیشهای و بارز را جدا میکند و تفاوتهای آنها را بیان میکند. در این کتاب خانوادههای زیادی از جوامع و فرهنگهای مختلف مثال زده میشوند. بهعنوان نمونه خانواده سنتی چین را با خانواده مدرن و امروزی مقایسه میکند. خانواده سنتی چین در گذشته در کنار هم و با هم روی یک مزرعه کار میکردند. هر یک از اعضا سهمی از زمین داشت و بعد از به سن بلوغ رسیدن اجازه برداشت از سهم تعیین شده را داشت. منتها برای جلوگیری از اشتقاق خانواده، پسر ارشد خانواده مسئولیت و سرپرستی بر زمین و سایر امور خانواده را بر عهده داشت. با توجه به گستردگی خانواده در چنین جامعهای گاهی اختلاف نظرات شدید پیش میآمد که مسئول رسیدگی و حل و فصل آنها بزرگترین فرد ذکور خانواده بود.
عمدتا بزرگترین عضو مرد خانواده تمام تصمیمگیریهای خانواده را بر عهده داشت و مسئول حل و فصل مشکلات بود. این نوع سبک مدیریتی آزادی عمل و ابراز عقیده را از افراد خانواده سلب میکرد. در خانواده مدرن و امروز چین خانواده از جمعگرایی به فردگرایی گرایش پیدا کرده است. افراد خانواده به طور مستقل عمل میکنند و مردسالاری و حضور یک فرد قدرتمند در راس هرم خانواده دیگر کارکرد خود را از دست داده است. در خانواده سنتی هرم قدرت وجود داشت و امروزه برابری قدرت حکمفرماست. این روندی است که تقریبا در تمام جوامع و فرهنگها با درجات مختلف قابل مشاهده است.

این تغییرات فقط مختص عرصه قدرتمداری در خانواده نمیشود. در موضوع ازدواج نیز تفاوتهای بارزی قابل مشاهده است. در گذشته در اکثر فرهنگها پدر و مادر و بزرگترهای فامیل در پیدا کردن زوج برای فرد بالغ و جوان خانواده تصمیمگیری میکردند اما امروزه در خانوادههای مدرن، این فرزنداناند که مستقیما و بدون در نظر گرفتن نظرات والدین، همسریابی میکنند. در خانوادههای سنتی نگاه به ازدواج یک امر طبیعی و غریزی بود که فرد لزوما برای بقای نسل و داشتن نیروی کار باید تن به ازدواج میداد اما در خانوادههای مدرن، ازدواج دیگر یک فریضه محسوب نمیشود بلکه یک قرارداد و رابطه عاطفی است که برخلاف گذشته در هر زمان و با اراده هر کدام از افراد قابل فسخ است. حتی در این حوزه میتوان به افزایش سن ازدواج نیز اشاره کرد.
در خانوادههای سنتی فرد به محض رسیدن به سن بلوغ باید ازدواج میکرد اما امروزه افراد در سنین میانسالی ازدواج میکنند و حتی گاهی اصلا تن به ازدواج نمیدهند که برخی جامعهشناسان علت این امر را تغییر در نوع رابطه زن و مرد میدانند. نگرش افراد به فرزندآوری و مسئله باروری هم تا حدود زیادی تغییر کرده است؛ در گذشته داشتن فرزندان زیاد نشانه سلامت و سعادت بود و امروزه حتی دیگر نظام تکفرزندی نیز بهتدریج دارد جای خود را به نظام بیفرزندی میدهد. در برخی جوامع ازدواج افراد همجنسگرا رسمی و قانونی قلمداد میشود و بدین ترتیب پروسه فرزندآوری تا حدود زیادی کمکارکرد شده است.
قرار گرفتن سنت در مقابل مدرنیته موضوع جدیدی نیست و تقریبا در هر حوزهای از زندگی این مسئله قابل پیگیری است. با توجه به معایب و فواید هر دو نظام خانوادگی هرگز نمیتوان به جرات گفت که کدام خانواده موفقتر و کدام بنیان قویتر بوده است. گرچه پژوهشها نشان میدهد که خانوادههای سنتی بنیان استوارتری داشتند و دوام پیوندهای خانوادگی در این گونه خانوادهها بیشتر است اما از طرفی در خانوادههای سنتی حق ابراز عقیده و تصمیمگیری مستقل از افراد سلب میشد که این خود نوعی بیعدالتی محسوب میشود. ضمن آن که در خانوادههای سنتی مردسالاری و مردمحوری حاکم بوده که بدین ترتیب خیلیوقتها در حق زنان اجحاف میشده است. مسئله حضور زیر چتر خانواده و برخورداری از حمایتهای همهجانبه در خانوادههای سنتی و فردگرایی و دور شدن افراد خانواده از یکدیگر در خانوادههای مدرن هم موضوعی است که نباید از آن غافل شد. در انتها باید اشاره کرد که در خانوادههای سنتی احترام به بزرگترها به عنوان رکن اصلی خانواده و محبت به کوچکترها نیز بیشتر از خانوادههای مدرن رواج داشته است. روی هم رفته به نظر میرسد تلفیق اصول سنتی با فواید زندگی خانوادگی مدرن میتواند هر خانوادهای را به سعادت و شادکامی نزدیک کند.
منابع: ukessays/ admc/ essayforum/ exampleessays
پیشنهاد میکنیم مطالب و ویدئوهای زیر نیز مشاهده کنید:
بررسی زندگی و مرگ (ویدئو)
سوالاتی که باید پاسخ دهید تا مسیر درست زندگی را پیدا کنید (مطلب)
۳ باور غلط که شما را از یک زندگی اصیل دور میکند (مطلب)
فرزندآوری و ارتباط آن با کیفیت زندگی زناشویی (مطلب)
چرا عشق می ورزیم؟ (ویدئو)
برچسبها:



اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
هستی علیجانی
چهارشنبه، ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
همیشه حد وسط هر چیزی، بهترین نتیجه رو به دنبال خواهد داشت
نه خانواده خیلی سنتی
و نه خیلی مدرن
0
عاطفه میری
شنبه، ۲۵ دی ۱۳۹۵
رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، در تغییر هدفها و باورها و فرهنگسازی در خانوادههای امروزی وسنتی، نقش و تأثیر بالایی دارند زیرا از طریق ساختن برنامههایی درباره این مسئله در تلوزیون و فضای مجازی میتوانند خانوادهها رانسبت به این مسئله روشن و آگاه سازند.
0
Sina Rajaei
چهارشنبه، ۱۵ دی ۱۳۹۵
تو هرچیزی اعتدال لازمه حتی خانواده نه خیلی سنتی نه خیلی مدرن خانواده ی دلپذیری میتونه باشه
0
Farzad Bazazan
یکشنبه، ۱۲ دی ۱۳۹۵
به نظر بنده :
خانواده هایه معتدل ومیانه رو که نه از این ور و نه از اون ور افتاده باشن .
خانواده هایه موفق تر وپایدارتری محسوب میشن .
0
هادي اصفهاني
چهارشنبه، ۰۸ دی ۱۳۹۵
متوجه نمیشوم چرا در مقاله تاکید میشود که در خانواده سنتی اعضا، حق اظهار نظر ندارند.از بین رفتن خانواده ها بلایی هست که غرب بر سرما آورده است و قابل دفاع نیست.
0
مصطفی کهن
دوشنبه، ۲۹ آذر ۱۳۹۵
خانواده با اسکلت سنتی و بروز شده براساس خانواده مدرن خوب میتونه باشه
0
پوژنگ پروازی
سه شنبه، ۱۶ آذر ۱۳۹۵
هردو میتوانند با رعایت اصول روز جامعه موفق باشند
0
hassan
یکشنبه، ۳۰ آبان ۱۳۹۵
سلام
به نظر من روند مورد نظر اسلام در مورد ازدواج، اگه درست فهمیده و عمل بشه، مزایای هر دو رو داره.
0
سروش عباسی
دوشنبه، ۱۰ آبان ۱۳۹۵
با سلام و تشکر از مقاله مفیدتون . به نظر من تلفیق این دو با حذف معایب حالت آرمانی یک خانواده در شرایط کنونی می باشد .
0
محمودی
یکشنبه، ۰۲ آبان ۱۳۹۵
خیلی هوشمندانه و دقیق نوشته شده بود متشکرم
کاش مطلب بیشتر بسط میدادین
0
صابر بوالحسنی
شنبه، ۰۱ آبان ۱۳۹۵
با سلام و درود، فکر میکنم بهتر هست از بردن بحث به سمت کلیشه ها اجتناب کرد (سنتی یا مدرن)، چیزی که جامعه ما نیاز داره شناختن مفاهیم و درک اونها هست، شناختن زمینه پیدایش و ضرورت حرکت انسانها به سمت مدرنیته و..... با کلی گویی کمکی به خواننده نمیشه.
0
فرزین اکبری
شنبه، ۰۱ آبان ۱۳۹۵
خانواده مدرن بهترند و موفق ترند..
خانواده های که با محیط سازگار نشدند خودشون از بین میبرند ، مثلا همین ایران خودمون نتیجه ازدواج بر اساس سنت الان بیشترین آمار طلاق داریم.
خانواده های مدرن با شرایط سازگار شدند و به پیشرفت جامعه و کشور کمک میکنند .
خانواده یا جامعه ای که تغییر کنند کمترین آسیب را به جامعه میزند.
شما فکر کنید با سنت انسانهای نخستین الان زندگی کنیم 😂
نمیشه و منطقی نیست.
0
Mohsen Nemati
جمعه، ۳۰ مهر ۱۳۹۵
چرا ویدئوی همچین مطالبی رو نمیزارید؟
0
sadegh
جمعه، ۳۰ مهر ۱۳۹۵
چقدر محتاط وهوشمندانه بود...
0
سید علی محمد شهابی حقیقی
جمعه، ۳۰ مهر ۱۳۹۵
به نظرم زندگی در خانواده سنتی لذتی داره که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست
0
ahmad
جمعه، ۳۰ مهر ۱۳۹۵
سلام به نظر بنده با مطالعاتی که بر روی احدیث مختلف و همینطور احادیث محمد رسول الله و علی (ع) کرده ام که اختیارات بین زن و مرد بیش تر به مرد نسبت داده شود خانواده سالم میماند و جامعه فاسد نمی شود و اینکه اگر نظر بزرگتر جایی بد بود و حق بقیه اچحاف می شد بله اما اگر بزرگتر از روی معرفتی که دینش داشت اظهار نظر می کرد و همیشه ی اوقات به هدف می زد نه من هم لال می شدم خدا مواظب همه ی ما باشد من حس می کنم روزی لشکر کفر جلوی ایمان بایستد و من می خواهم جزو حق باشم اما الان کشور ما دو قشر است بیشتر 1. قشر حزب اللهی *** 2. قشر لایک تشکر
0
Siavash Gholami
پنج شنبه، ۲۹ مهر ۱۳۹۵
به نظر بنده اگه ما بتونیم هردو رو در کنار هم و میانه رو باشیمزندگی موفق تری داریم...بند آخر مقاله رو مد نظر قرار بدیم موفق میشیم که زندگی خوبی داشته باشیم
نویسنده
میلاد شکیب
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.