
آیا تنهایی انجام دادن کارها، چیز عجیبی است؟
do-things-alone
آنچه در ادامه میآید ترجمهای است از مطلب کریستینا لینگ درباره تنها انجام دادن کارها. او در این مطلب در مورد نگاه جامعه به افرادی صحبت میکند که در برخی از لحظات زندگی دوست دارند بعضی از فعالیتهایشان را به تنهایی انجام دهند.
4.35
میلاد شکیب
4042
آیا تنهایی انجام دادن کارها، چیز عجیبی است؟

Vidoal

آنچه در ادامه میآید ترجمهای است از مطلب کریستینا لینگ درباره تنها انجام دادن کارها. او در این مطلب در مورد نگاه جامعه به افرادی صحبت میکند که در برخی از لحظات زندگی دوست دارند بعضی از فعالیتهایشان را به تنهایی انجام دهند. او در این مطلب در مورد نکات مختلفی که در تنها انجام دادن کارها نهفته است بحث میکند. لطفا نظرات خود را در این زمینه با ما درمیان بگذارید.
روزی را یادم میآید که یکی از دوستانم برای سفر به شهر لیون ابراز علاقه کرده بود اما میگفت: «اما برای این کار باید کسی را پیدا کنم. دوست ندارم تنهایی به این سفر بروم. کسی هم حاضر نیست با من بیاید». این جمله فکرهایی را در ذهن من به وجود آورد که قبلا هم به آنها توجه داشتم:
چرا همچنان انجام کارها به تنهایی از نظر جامعه قابل قبول نیست؟ چرا همیشه فرض بر این است که آدمها دوست ندارند کارهایشان را به تنهایی انجام دهند؟
خب. من میدانم نظر آدمهایی که با این ایده موافقاند از کجا نشئت میگیرد. آنها معتقدند: ما، بهعنوان انسان، موجوداتی اجتماعی هستیم و اینکه بخواهیم تجربیاتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم امری کاملا طبیعی است. اعمال اجتماعی و تعامل با آدمها شیوهای است که با استفاده از آنها به دوستیهایمان شکل میدهیم و به یکدیگر برای رشد و ترقی کمک میکنیم.
با این وجود، برای من عجیب است که چرا این ایده که کسی بخواهد کارهایی را به تنهایی انجام دهد، برای برخی عجیب و نامانوس است. مطمئنا، براساس هنجارهای اجتماعی، فعالیتهایی نظیر بیرون غذا خوردن یا تماشای یک فیلم بهعنوان فعالیتهایی اجتماعی شناخته میشود که انجام آنها در کنار دیگران لذتبخش است. این کار نوعی رفتار استاندارد و تمایل انسانی است که ما برای انجام آنها بهدنبال فرد دیگری هستیم. اما اینکه فردی بخواهد این فعالیتها را به تنهایی انجام دهد، به این معنی نیست که او انسانی تنها و منزوی است یا دوستی ندارد.
مهمتر از این موضوع اینکه همه ما حق داریم گاهی دوست داشته باشیم فعالیتی را به تنهایی انجام دهیم یا نخواهیم با دیگران در انجام کاری شریک شویم. در طول روز، ما همواره به نمایشگرهای مختلفی با شکلها و اندازههای گوناگون نگاه میکنیم و با محرکهای متعددی بمباران میشویم. از این مهمتر، ما در طول روز مجبوریم با آدمهای مختلفی برای انجام کارها تعامل داشته باشیم و این مسئله، صرف نظر از اینکه آدم درونگرا یا برونگرایی هستیم، ما را خسته میکند.
اما چه کسی میگوید زمانهای تنهایی ما باید به مدتی که در خانه هستیم و جمعه عصر را جلوی تلویزیون میگذرانیم و گاهی پیتزایی بخوریم، محدود شود؟ چرا این نوع تنهایی از نظر جامعه طبیعی است اما آن را در گذران وقت در بیرون از خانه و انجام کاری در شهر غیرطبیعی میداند؟ تنها ناهار خوردن در یک رستوران در واقع پاداشی برای ما در زمانهایی است که میخواهیم تنها باشیم. زمانی که در تنهایی میگذرانیم در واقع زمان تنهایی با افکار خودمان است که ما را از قید تمام چیزهایی که ذهن ما را منحرف میکند رها میسازد.
وقتهایی که در تنهایی میگذرانیم این فرصت ایجاد میشود که ذهنهایمان را متمرکز کرده و روی موضوعات مختلف متمرکز شویم یا خیلی ساده اصلا به چیزی فکر نکنیم و از زمان حال لذت ببریم. به نظر من نکته دیگری در اینکه تنها بودن خیلی از طرف دیگران پذیرفته نمیشود وجود دارد. ما دوست داریم تمایلات خود را روی دیگران پروجکت کنیم، بهویژه در موقعیتهایی که مسائل را منفی میبینیم. به نظر من افرادی که از تنها انجام دادن کارها نفرت دارند، همانهاییاند که نمیتوانند با افکار و ذهنیات خود تنها باشند.
با این وجود، تنها ماندن بهترین چیز برای روح شماست.
این کار یکی از جذابترین و خوشایندترین کارهایی است که انجام میدهم. کار دیگر داشتن آزادی عمل در اجرای برنامههایم است. این آزادی عمل باعث میشود تا از تنهایی خرید کردن و تنها به سفر رفتن لذت ببرم.
اما چرا تنهایی سفر کردن؟ آیا این کار کمی آدم را منزوی نمیکند؟ خب، بله. یکی از لذتبخشترین کارها در سفر بازدید از آثار تاریخی و هنری شهرها به همراه یک دوست است و من هم دوست دارم در این سفرها همیشه یک دوست در کنارم باشد؛ او همان چیزی را ببیند که من میبینم، همان چیزی را بخورد که من میخورم و تجربیاتمان را با هم سهیم شویم. خیلی خوب است که در سفر کسی همراه آدم باشد که تمام این لحظات جذاب و خوب را با هم سهیم شویم؛ لحظاتی که شاید دیگر تکرار نشوند.
اما چیزی که در این مسئله مهم است و منظور اصلی من نیز از مطرح کردن این موضوع است، این ایده است که نباید نبودن دوستی در نزدیکی انسان (کلا یا برای دورهای خاص) باعث شود که ما فعالیتهایی را که دوست داریم انجام ندهیم. اگر شما واقعا میخواهید کار یا فعالیتی را انجام دهید، چرا تنها بودن باید مانع انجام آن شود؟ چیزی که در این میان از همه موضوعات مهمتر است ارتباطی است که شما با آن کار، هدف یا شی برقرار میکنید.
البته تمام این حرفها به معنی متهم کردن افرادی نیست که دوست ندارند کارهایشان را به تنهایی انجام دهند. هر کس تمایلات و نیازهای خود را دارد. اما رضایت در ذات و جوهر هر کار نهفته است و اگر شما واقعا از ذات آن کار لذت میبرید، صرف نظر از تنها بودن یا با کسی بودن، آن را انجام دهید. از اینکه دیگران شما را قضاوت کنند نترسید. آنچه مهم است احساس رضایت از زندگی و لذت بردن از کارهایی است که انجام میدهیم. البته یادمان نرود در جوامع امروزی، تنها انجام دادن کارها نیاز به کمی اعتمادبهنفس و ابتکار عمل دارد. اگر این ویژگیها را دارید به خود افتخار کنید.
منبع: brightside
پیشنهاد میکنیم مطالب زیر را نیز مطالعه کنید:
صدای وحشتناکِ سکوت
سلفیها درباره درونیات ما چه میگویند؟
۵ راه برای رهایی از افسردگی
ویژگیهای یک انسان تنها
روزی را یادم میآید که یکی از دوستانم برای سفر به شهر لیون ابراز علاقه کرده بود اما میگفت: «اما برای این کار باید کسی را پیدا کنم. دوست ندارم تنهایی به این سفر بروم. کسی هم حاضر نیست با من بیاید». این جمله فکرهایی را در ذهن من به وجود آورد که قبلا هم به آنها توجه داشتم:
چرا همچنان انجام کارها به تنهایی از نظر جامعه قابل قبول نیست؟ چرا همیشه فرض بر این است که آدمها دوست ندارند کارهایشان را به تنهایی انجام دهند؟
خب. من میدانم نظر آدمهایی که با این ایده موافقاند از کجا نشئت میگیرد. آنها معتقدند: ما، بهعنوان انسان، موجوداتی اجتماعی هستیم و اینکه بخواهیم تجربیاتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم امری کاملا طبیعی است. اعمال اجتماعی و تعامل با آدمها شیوهای است که با استفاده از آنها به دوستیهایمان شکل میدهیم و به یکدیگر برای رشد و ترقی کمک میکنیم.
با این وجود، برای من عجیب است که چرا این ایده که کسی بخواهد کارهایی را به تنهایی انجام دهد، برای برخی عجیب و نامانوس است. مطمئنا، براساس هنجارهای اجتماعی، فعالیتهایی نظیر بیرون غذا خوردن یا تماشای یک فیلم بهعنوان فعالیتهایی اجتماعی شناخته میشود که انجام آنها در کنار دیگران لذتبخش است. این کار نوعی رفتار استاندارد و تمایل انسانی است که ما برای انجام آنها بهدنبال فرد دیگری هستیم. اما اینکه فردی بخواهد این فعالیتها را به تنهایی انجام دهد، به این معنی نیست که او انسانی تنها و منزوی است یا دوستی ندارد.

مهمتر از این موضوع اینکه همه ما حق داریم گاهی دوست داشته باشیم فعالیتی را به تنهایی انجام دهیم یا نخواهیم با دیگران در انجام کاری شریک شویم. در طول روز، ما همواره به نمایشگرهای مختلفی با شکلها و اندازههای گوناگون نگاه میکنیم و با محرکهای متعددی بمباران میشویم. از این مهمتر، ما در طول روز مجبوریم با آدمهای مختلفی برای انجام کارها تعامل داشته باشیم و این مسئله، صرف نظر از اینکه آدم درونگرا یا برونگرایی هستیم، ما را خسته میکند.
اما چه کسی میگوید زمانهای تنهایی ما باید به مدتی که در خانه هستیم و جمعه عصر را جلوی تلویزیون میگذرانیم و گاهی پیتزایی بخوریم، محدود شود؟ چرا این نوع تنهایی از نظر جامعه طبیعی است اما آن را در گذران وقت در بیرون از خانه و انجام کاری در شهر غیرطبیعی میداند؟ تنها ناهار خوردن در یک رستوران در واقع پاداشی برای ما در زمانهایی است که میخواهیم تنها باشیم. زمانی که در تنهایی میگذرانیم در واقع زمان تنهایی با افکار خودمان است که ما را از قید تمام چیزهایی که ذهن ما را منحرف میکند رها میسازد.
وقتهایی که در تنهایی میگذرانیم این فرصت ایجاد میشود که ذهنهایمان را متمرکز کرده و روی موضوعات مختلف متمرکز شویم یا خیلی ساده اصلا به چیزی فکر نکنیم و از زمان حال لذت ببریم. به نظر من نکته دیگری در اینکه تنها بودن خیلی از طرف دیگران پذیرفته نمیشود وجود دارد. ما دوست داریم تمایلات خود را روی دیگران پروجکت کنیم، بهویژه در موقعیتهایی که مسائل را منفی میبینیم. به نظر من افرادی که از تنها انجام دادن کارها نفرت دارند، همانهاییاند که نمیتوانند با افکار و ذهنیات خود تنها باشند.

با این وجود، تنها ماندن بهترین چیز برای روح شماست.
این کار یکی از جذابترین و خوشایندترین کارهایی است که انجام میدهم. کار دیگر داشتن آزادی عمل در اجرای برنامههایم است. این آزادی عمل باعث میشود تا از تنهایی خرید کردن و تنها به سفر رفتن لذت ببرم.
اما چرا تنهایی سفر کردن؟ آیا این کار کمی آدم را منزوی نمیکند؟ خب، بله. یکی از لذتبخشترین کارها در سفر بازدید از آثار تاریخی و هنری شهرها به همراه یک دوست است و من هم دوست دارم در این سفرها همیشه یک دوست در کنارم باشد؛ او همان چیزی را ببیند که من میبینم، همان چیزی را بخورد که من میخورم و تجربیاتمان را با هم سهیم شویم. خیلی خوب است که در سفر کسی همراه آدم باشد که تمام این لحظات جذاب و خوب را با هم سهیم شویم؛ لحظاتی که شاید دیگر تکرار نشوند.
اما چیزی که در این مسئله مهم است و منظور اصلی من نیز از مطرح کردن این موضوع است، این ایده است که نباید نبودن دوستی در نزدیکی انسان (کلا یا برای دورهای خاص) باعث شود که ما فعالیتهایی را که دوست داریم انجام ندهیم. اگر شما واقعا میخواهید کار یا فعالیتی را انجام دهید، چرا تنها بودن باید مانع انجام آن شود؟ چیزی که در این میان از همه موضوعات مهمتر است ارتباطی است که شما با آن کار، هدف یا شی برقرار میکنید.
البته تمام این حرفها به معنی متهم کردن افرادی نیست که دوست ندارند کارهایشان را به تنهایی انجام دهند. هر کس تمایلات و نیازهای خود را دارد. اما رضایت در ذات و جوهر هر کار نهفته است و اگر شما واقعا از ذات آن کار لذت میبرید، صرف نظر از تنها بودن یا با کسی بودن، آن را انجام دهید. از اینکه دیگران شما را قضاوت کنند نترسید. آنچه مهم است احساس رضایت از زندگی و لذت بردن از کارهایی است که انجام میدهیم. البته یادمان نرود در جوامع امروزی، تنها انجام دادن کارها نیاز به کمی اعتمادبهنفس و ابتکار عمل دارد. اگر این ویژگیها را دارید به خود افتخار کنید.
منبع: brightside
پیشنهاد میکنیم مطالب زیر را نیز مطالعه کنید:
صدای وحشتناکِ سکوت
سلفیها درباره درونیات ما چه میگویند؟
۵ راه برای رهایی از افسردگی
ویژگیهای یک انسان تنها



اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
محبوبه قلی پور
یکشنبه، ۱۹ دی ۱۳۹۵
اتفاقا تنهایی برای بالندگی روح خوبه.تو تنهایی که آدم افکاروعقایدواهداف خودشو مورد بررسی قرار میده تا ببینه تو زندگی چند چنده.چی میخاد وکجا میخاد برسه.تو زندگی ماشینی وپرمشغله امروز داشتن زمانهایی برای تنهایی خیلی خوب وبدرد بخوره.
0
هادي اصفهاني
سه شنبه، ۱۴ دی ۱۳۹۵
هم تنهایی و هم با جمع بودن برای انسان لازمه.در واقع باید عدالت رو بین این دو برقرار کنیم.افراط و تفریط خوب نیست.
1
مصطفی کهن
سه شنبه، ۳۰ آذر ۱۳۹۵
گذروندن لحظات خیلی دلچسب نیس مخصوصن تو تعطیلات
1
پوژنگ پروازی
سه شنبه، ۱۶ آذر ۱۳۹۵
در تنهایی افراد،همواره ارامش،اعتماد به نفس و نیروی اراده خاص پنهان و نهفته است
1
محمد
جمعه، ۲۳ مهر ۱۳۹۵
با احترام نسبت به نظر دوستانی که معتقدن بودن با بقیه ارجحیت داره من خودم به شخصه فردی هستم که تو مواقع تنهاییم چه تو رستوران خاصی چه تو مکان شغلیم بهترین تصمیم هام رو میگیرم.
با دوستان که هستیم شاید اون تمرکزه حقیقتا از بین بره
با تشکر از شما
1
احمد
جمعه، ۰۹ مهر ۱۳۹۵
تنهای لذت کامل زندگیست
1
mo
چهارشنبه، ۰۷ مهر ۱۳۹۵
پاراگراف یکی مونده به آخر خط دوم "انجام دهیم" باید بشه "انجام ندهیم"
0
گروه آموزشی ویدوآل
چهارشنبه، ۰۷ مهر ۱۳۹۵
(پاسخ)
با تشکر، تصحیح شد.
0
یوسف
چهارشنبه، ۰۷ مهر ۱۳۹۵
اتفاقن من دوست و رفیق زیاد دارم. ولی میشه که دوست دارم تنهایی برم فیلمی رو ببینم یا یه تئاتر رو تنهایی برم. معمولن تنهایی زیاد پارک میرم و خیلی هم مشکلی ندارم که کسی همراهم باشه یا نه. البته بیشتر اوقات از سمت دوستام و خانواده ام مورد ملامت قرار میگیرم ولی خدایی من از "بیشتر" اون لحظات تنهایی بیرون بودن لذت بردم.
0
سامان
چهارشنبه، ۰۷ مهر ۱۳۹۵
خوب من به شخصه این مساله رو تجربه کردم که دوست داشته باشم تنهایی بعضی از کارهایم رو انجام بدم، مثلا من ترجیح میدم تنهایی فیلم ببینم حتی اگر دوستی که میخواهد همراه من باشد اسپیلبرگ باشد! یا بیشتر اوقات ترجیح میدم تنهایی موزیک گوش بدم، یا حتی گاهی ***** رو به ***** با شخص دیگه ای ترجیح میدم! در تنهایی لحظات لطف بیشتری دارند و ثانیه ها عمق بیشتری دارند!
0
محیا
چهارشنبه، ۰۷ مهر ۱۳۹۵
اتفاقا من دوسال پیش خیلی دوست داشتم که توی سمیناری که توی شهردیگه ای برگذارمیشد شرکت کنم اما کسی نبود که همراهم بیاد.واسه همین تنهایی سفرکردم و اتفاقا خیلی احساس خوبی داشتم حتی تنهایی رفتم رستوران غذاخوردم که البته متوحه نگاه های متعجب دیگران شدم!من تا حالا تو زندگیم تنهایی زندگی کردم اما خیلی سخته تعادل برقرار کردن تو زندگی تنهایی که مبادا افسرده نشی.هرچند این افسرده شدن همش به خاطر تاثیرات دنیای مدرن امروزی تمام تبلیغات و فیلم و ...دارن بهمون میگن که آدم های موفق همیشه آدمایی هستن که توجمع هستن و روابط اجتماعی قوی دارن
مترجم
میلاد شکیب
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.