تمثیل و مثلهای ایرانی بخش اول
اگر دراز شد ديلم ميشود، اگر پهن شد بيل
پيرزني پسر جوانش را نزد آهنگري فرستاد، تا آهنگري بياموزد. پسر مدتي پيش آهنگر كاركرد، تا اينكه روزي از دست استاد به تنگ آمد و بعد از كتك كاري نزد مادرش برگشت و گفت:« مادر، من ديگر به آهنگري نميروم.» مادر علت را پرسيد. پسر در جواب گفت:« من حالا ديگر آهنگري بلدم.» مادرش گفت:« خوب، تعريف كن.» پسر گفت:« آهن را در كوره مي گذاريم، تا گداخته شود. آنگاه با يك پتك سنگيني روي آن مي كوبيم. اگه دراز شد منتيله، اگه پهن شد بيله.»
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
تا کنون نظری ثبت نشده است.